نوشته شده در 88/10/15:: 11:45 عصر
تو غربتی که سرده تمام روز و شب هاش
غریبه از من ما عشق من عاشقم باش
عشق من عاشقم باش که تن به شب نبازم
با غربت من بساز تا با خودم بسازم
تو خواب عاشقا رو تعبیر تازه کردی
کهنه حدیث عشق رو تفسیر تازه کردی
گفتی که از تو گفتن یعنی نفس کشیدن
از خود گذشتن من یعنی به تو رسیدن
قلبمو عادت بده به عاشقانه مردن
از عشق زنده بودن از عشق جون سپردن
وقتی که هق هق عشق ضجه احتیاجه
سر جنون سلامت که بهترین علاجه
عشق من عاشقم باش اگر چه مهلتی نیست
برای با تو بودن اگر چه فرصتی نیست
عشق من عاشقم باش نذار بیفتم از پا
که بی دستای گرمت نمی رسم به فردا
کلمات کلیدی :